رادمان جونرادمان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

رادمان جون

روزهای به یادماندنی

فرزندعزیزم این وبلاگ رو به عنوان دفترخاطراتی برای تو اماده میکنم تابدانی ازروز تولدت باچه اتفاقاتی روبه روشدی من به اصرار پدرت تصمیم گرفتم برای درمان اقدام کنم ولی کاملا ناامید : حدود یکماه بود که درمان میکردم هیچ کس در جریان ماجرای درمان ما نبود تا اینکه به خاطر مرخصی طولانی مجبور شدم قضیه را به مامان ملی بگم به شرط اینکه به گسی نگه خانم دکتر بهم گفته بود 16 روز دیگه ازمایش بده روز 14 دیگه طاقتم تمام شد یه بی بی چک قدیمی داشتم استفاده کردم اول منفی بود چند ثانیه ای که گذشت مثبت شد بر عکس همیشه بدون هیجان به پدرت موضوع را گفتم اونم دقیقا برعکس همیشه گفت بگیر بخواب احتمالا تاریخ مصرف بی بی چک گذشته بوده من هم به هیچ کس خبر ندا...
5 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان جون می باشد